خاطره نگاری از جشنواره سی و دوم ۴

خاطره نگاری از جشنواره سی و دوم ۴

روز کتاب و سینما و تجلیل از استاد سینایی با حضور دکتر مسجد جامعی
حضور دکتر مسجد جامعی، وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی و هم چنین نماینده ی منتخب مردم تهران در شورای اسلامی شهر و آقای فرخنده کیش، دبیر جشنواره و مدیر عامل انجمن سینمای جوانان به همراه آقای جلیسه، مدیرعامل خانه کتاب و هم چنین تقدیر از استاد بزرگ سینما، جناب آقای خسرو سینایی، در سی و دومین جشنواره فیلم کوتاه تهران در روز “کتاب و سینما” همراه با گپ و گفت هایی میان علاقه مندان همراه بود. دوشنبه ای که در جهت پر رنگ شدن نقش اقتباس در سینمای کوتاه و ارتقا فرهنگ کتاب خوانی توسط انجمن سینمای جوانان و با مشارکت خانه ی کتاب طراحی شده بود. اتفاقی که چندی پیش با امضا تفاهم نامه ای بین انجمن سینمای جوانان ایران و خانه ی کتاب در جشنواره ی سی و سوم ادامه دار خواهد بود. به بهانه ی امضای این تقاهم نامه و یادداشت دکتر مسجد جامعی، مروری می کنیم بر گپ و گفت هایی که در روز ” کتاب و سینما ” در جشنواره سی و دوم  زده شد.
استاد سینایی:
خوشحالم که در اینجا هستم و از من دعوت به عمل آوردند. من نام خودم را عصیانگر آرام گذاشتم. اغلب حرف‌هایی را می‌زنم که در زمان خودش مشتری ندارد، اما بعد که متوجه شدند، به نکته‌ای که مدنظرم بود پی می‌برند. قصه تأثیر بسیار زیادی در کتابخوانی دارد. در زمان گذشته در دو سالگی چه اتفاقی برایمان می‌افتاد. مادربزرگان و مادران برای فرزندان خود قصه می‌گفتند. مثلاً قصه بزبزقندی. در چنین شرایطی مخاطب که در اینجا کودک است، برای خودش شروع به تجسم کردن گرگ و سایر شخصیت‌های قصه می‌کند. تصور کردن بسیار مهم است. بزرگ‌تر که شدیم، قصه‌های امیرارسلان، فرخ لقا و یا حسین کرد را می‌خواندیم و آن‌ها را برای خود نیز تصور می‌کردیم و فضاسازی می‌کردیم و نکته مهم اینجاست که هر کسی آنگونه که خودش می‌خواست گرگ و یا امیرارسلان قصه را در ذهنش شکل می‌داد. ما خیال کردن را یاد می‌گرفتیم آن هم با خواندن کتاب و در کودکی کتابی که در جایگاه قصه توسط بزرگ‌ترها برای کودکان تعریف می‌شد. در چنین شرایطی همین‌طور که پیش می‌رویم قوه تخیلمان خوب‌تر می‌شود. غصه می‌خورم وقتی می‌بینم بزرگ‌ترها برای کودکانشان کتاب نمی‌خوانند و یا در سن ۵۰ سالگی هنوز کتاب‌های مهم را نخوانده‌اند.
زمانی که کتاب می‌خوانید و شخصیت‌های آن را در ذهن تجسم می‌کنید متوجه می‌شوید که شخصیت‌های کتاب ذهنی هستند و ذهن ما برای اینکه آن‌ها را تصور کنیم آزاد است و هر فردی آن‌گونه که علاقه دارد، شخصیت‌های کتاب را در ذهنش تصور می‌کند. اما سینما با آنچه در نظر دارد عینیت می‌بخشد و کاملاً برعکس کتاب عمل می‌کند. در نتیجه اگر ذهن ما با قصه‌هایی همچون بزبزقندی در کودکی ساخته نشده باشد، آن لحظه که می‌خواهیم سینما بسازیم، تخیل ما شکوفا نمی‌شود. اگر می‌خواهید سینماگر باشید قبل از هر چیزی باید تخیل خود را پرورش بدهید و یاد بگیرید چگونه فکر کنید و خیال کنید. خیال اصل ماجرا است. هنر و ادبیات در فکر و ذهن است. سایر چیزها مهارت است. این‌گونه می‌توانیم به خلاقیت برسیم. چند سال پیش کتابی با عنوان “فیلمسازان بزرگ جهان” را ترجمه کردم و همچنان دوست دارم یاد بگیرم. فلینی در این کتاب گفته است همه‌چیز به قوه تخیل برمی‌گردد. من فیلمم را در ذهن دارم و فقط آن را می‌سازم. اگر از قوه تخیل محروم باشید، در سینما با یک یا دو ایده تمام می‌شوید. در این شرایط در هر فضا و محتوایی که قرار بگیرد، قوه تخیلتان توسط کتاب شکوفا می‌شود و وجودتان را با شرایط تطابق می‌دهید. سینما نوکر ادبیات نیست و جایگاه مستقلی دارد. سینما گاهی متکی به ادبیات و گاهی فارغ از آن می‌شود و بالعکس. البته سینما به معنی این نیست که باید شاهد فیلمی باشید که قصه داشته باشد. این به این معنی نیست که من با پرداختن به قصه در فیلم‌ها مخالفم، بلکه منظورم این است شیوه‌های دیگری از فیلمسازی در سینما وجود دارد. سینمایی که قصه ندارد مثل نقاشی است که فیگور ندارد و موسیقی که ملودی ندارد، هرکدام جایگاه خودشان را دارند.
آن‌هایی که برای سینما ساخته شده‌اید به دنبال سینما بروید چرا که زندگی پرهیجانی خواهید داشت، آن‌ها هم که برای این کار ساخته نشدید، زود بفهمید و آن را کنار بگذارید.
دکتر مسجد جامعی:
با یکی از همکاران در شورای شهر صحبت می‌کردیم که زندگی شبانه را به شهر برگردانیم و گفتیم چند نقطه کانونی داریم که یکی از آن ها مسعودیه بود و یکی دیگر از آنها تالار وحدت که می توانست به لاله زار متصل شود و راهی برای احیای لاله زار شود. حداث پردیس سینمایی چارسو یکی از ظرفیت هایی بود که زندگی شبانه را به شهر بر می گرداند و هم برای شما و هم برای شهر و فیلم، خوب است و ظرفیت اجتماعی دارد. همه می‌دانیم خاستگاه سینما، منوچهری است و اگر شما بخواهید وارد این مجموعه چارسو شوید باید از خیابان‌های ۳۰ تیر و لاله زار گذر کنید.
در حوزه فرهنگ و هنر تمام شاخه‌ها مجموعه‌های به هم پیوسته‌ای هستند. تصور کنید اگر شمار چاپ مطبوعات و مشتریان مجله‌ها و کتاب در کشور بالا برود، قطعاً بدانید سینما رونق بهتری خواهد داشت، موزه‌ها مخاطبان بیشتری به خود جذب می‌کنند و همین افزایش مخاطب در سایر شاخه‌های فرهنگی و هنری ادامه‌دار خواهد بود چرا که زنجیروار به هم متصل هستند. تعداد کتاب‌های بیشتر یعنی سینمای بیشتر. این شرایط فضای مهربانی و خلاقیت و شکوفایی را نیز بیشتر می‌کند. بنابراین اگر بخواهیم برای افزایش رفتن به سینما کاری کنیم و یک فهمی از اثر هنری حاصل شود و با مطالعه این اتفاق می‌تواند بیفتد. همین‌طور که در سایر کشورهای دیگر شاهد هستیم می‌بینیم که کشوری که بیشترین تولید کتاب و کتابخوانی را دارد، بالاترین مخاطبان نمایش و سینما را نیز دارد و از همه این‌ها می‌توان برای بهره‌گیری خلاقیت اجتماعی بهره برد و به رابطه متقابل مقوله‌های فرهنگی نیز اذعان داشت. سینما به شکوفایی می‌رسد اگر کتاب و شعر به شکوفایی برسد. همان مقدار که کتاب در سینما تأثیرگذار است، سینما در کتاب نیز می‌تواند تأثیرگذار باشد.
 
در ادامه این مراسم،  توسط دبیر جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران فرید فرخنده‌کیش و مجید غلامی جلیسه مدیرعامل خانه کتاب، از ۷ فیلمساز کوتاه “اکوان دیو” به کارگردانی میلاد دائمی و ثریا خداقلی زاده “صحنه خالی” به کارگردانی سیاوش خدایی، “قلب مترسک” به کارگردانی علیرضا کزازی، “پایان‌نامه” به کارگردانی زهرا سادات آیت‌اللهی، “وقتی بچه بودم” به کارگردانی مریم کشکولی نیا، “نقطه قرمز” به کارگردانی مطهره احمدپور، “چهار دقیقه سکوت” به کارگردانی امیرعلی میر دریک‌وند، تقدیر به عمل آمد و لوح یادبودی به آن‌ها اهداء شد.
همچنین در این جشن فیلم “کودکان ابری” ساخته رضا فهیمی به عنوان فیلمی اقتباسی از داستان “باغ اناری”، نوشته محمد شریقی، محصول سال ۱۳۹۳ و نماینده ی ایران در مراسم اسکار بود، نیز به نمایش در آمد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *