رضا فهیمی: فیلم کوتاه از مرز تجربی عبور کرده و به حرفه‌ای بودن رسیده است

رضا فهیمی: فیلم کوتاه از مرز تجربی عبور کرده و به حرفه‌ای بودن رسیده است

کارگردان فیلم کوتاه «سفیدپوش» که به تازگی فیلمش برای حضور در اسکار ۲۰۲۲ انتخاب شده است، درباره این فیلم و نحوه انتخابش برای اسکار گفت: چندین سال است که در جشنواره‌های الف دنیا، یا حتی جشنوارهای سطح ب خوب دنیا، وقتی که یک فیلم انتخاب می‌شود یک سری متریال از فیلم می‌خواهند که قطعا یک دوربین معمولی و تجهیزات ارزان آن مشخصات فنی را ندارد. به عنوان مثال اگر فیلم «سفیدپوش» با یک دوربین معمولی و با یک ضبط صدای معمولی ساخته شده بود، الان ما نمی‌توانستیم این فیلم را برای اسکار بفرستیم.

 

به گزارش روابط‌عمومی انجمن سینمای جوانان ایرانبه‌نقل از ایلنا، اینکه یک فیلم از ایران در بین ۱۷۰ فیلم منتخب مراسم اسکار قرار گرفته است، قطعا برای سینمای کوتاه ایران افتخار است و باید امید داشت که این فیلم کوتاه بتواند جایزه‌ای کسب کند یا بین فیلم‌های منتخب نهایی و نامزد دریافت جایزه اسکار باشد. نکته مهمی که در این فیلم وجود دارد ساده، تجربی و هنری بودن آن است.

رضا فهیمی، کارگردان فیلم سفیدپوش، که برای دومین بار است فیلمش برای حضور در مراسم اسکار انتخاب می‌شود، نشان داده که راه و روش فیلمسازی کوتاه را بلد است، اما نخواسته به سمت استفاده از سلبریتی‌ها برود. او می‌گوید که نگاه جشنواره‌ها فیلمسازان را به سمت استفاده از تجهیزات حرفه‌ای سوق داده اما بازهم می‌توان از نابازیگر در فیلم‌های کوتاه استفاده کرد و در جشنواره‌های بزرگ دنیا حضور داشت.

با او درباره حال و روز فیلم کوتاه و دلایل افزایش تولید فیلم کوتاه گفتگو کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

فیلم «سفیدپوش» چطور برای حضور در اسکار سال ۲۰۲۲ انتخاب شد؟ 

همانطور که می‌دانید در کل دنیا از چندهزار جشنواره‌ای که برگزار می‌شود، ۱۷۰ جشنواره اسکار کوالیفای هستند، یعنی این ۱۷۰ جشنواره یک جایزه بزرگ دارند که هر فیلمسازی آن جایزه بزرگ را بگیرد، از سمت آن جشنواره و آن کشور برای حضور در اسکار معرفی می‌شود.

یک بار در سال ۲۰۱۶ با فیلم کوتاه «کودکان ابری» از طرف جشنواره شورت‌شورت ژاپن که اسکار کوآلیفای بود، جایزه بهترین فیلم آسیا و جایزه بزرگ جشنواره را گرفتم و فیلم از طرف جشنواره ژاپن به اسکار معرفی شد. امسال خوشبختانه با تلاش مدیرعامل انجمن سینمای جوانان و کل مجموعه انجمن، جشنواره فیلم کوتاه تهران از چند ماه پیش جزو لیست جشنواره‌های مورد تایید اسکار قرار گرفته است. این خبر زمانی اعلام شد که دوره قبلی جشنواره فیلم کوتاه تهران برگزار و تمام شده بود. من در آن جشنواره یعنی سال گذشته جایزه بزرگ بخش بین‌الملل را که جایزه بزرگ جشنواره محسوب می‌شد، گرفته بودم. چون بعد از برگزاری جشنواره فیلم کوتاه تهران، این جشنواره مورد تایید اسکار واقع شد، هم ما و هم انجمن فکر می‌کردیم که این امتیاز امسال شامل فیلم ما نمی‌شود، تا اینکه هفته پیش یک ایمیل از طرف آکادمی اسکار آمد که با توجه به ضوابط اسکار مبنی بر اینکه هر فیلمی از تاریخ یکم اکتبر ۲۰۲۰ تا ۳۰ سپتامبر ۲۰۲۱ جایزه بزرگ جشنواره‌های اسکار کوالیفای را گرفته باشد، می‌تواند در اسکار حضور یابد، فیلم ما مشمول این قانون شد.

فیلم «سفیدپوش» قصه پیرزنی است که یک نعلبکی پنیر محلی را که خودش درست کرده، به یک پسر بچه ۱۰ ساله‌ای که در روستا زندگی می‌کند، می‌دهد و از او می‌خواهد که این پنیر را به همراه پیغامی که دارد، به پدرش برساند. پدر آن پسربچه در واقع معلم روستاست و پیرزن یک درخواستی دارد که از این طریق می‌خواهد پدر آن پسر بچه به او کمک کند. این فیلم در کدام منطقه ساخته شده است؟ 

لوکیشن اصلی فیلمنامه رفسنجان است با گویش و لهجه رفسنجانی، اما به دلیل اینکه من یک لوکیشن خاصی مدنظرم بود و می‌خواستم خیلی بکر باشد و یک بافت خاصی داشته باشد، لوکیشن مدنظرم را در آن منطقه پیدا نکردم و مجبور شدم فیلم را در کردستان بسازم، اما فیلم همچنان با لهجه رفسنجانی ساخته شده است.

آیا حضور فیلم‌های ما در اسکار می‌تواند یک پیشرفت چه برای فیلم کوتاه و چه برای فیلمساز تلقی شود؟ 

قطعا می‌تواند دستاورد مهمی باشد. گذشته از جایزه اسکار، همین که یک فیلم به عنوان نماینده یک کشور به اسکار ورود پیدا می‌کند، چند اتفاق خیلی خوب را رقم می‌زند؛ یکی اینکه توجه عامه مردم، مدیران، مسئولین و تمام دست‌اندرکاران سینما و هنر را جلب می‌کند و این‌ها کمی فیلم کوتاه را جدی‌تر دنبال می‌کنند، چون چند سالی است که فیلم کوتاه به شکل مستقل پیش می‌رود و این اتفاقات باعث می‌شود که قدری بیشتر فیلم‌های کوتاه را ببینند، بیشتر به آن اهمیت بدهند، بیشتر از آن حمایت کنند و از همه مهم‌تر اینکه برای بچه‌هایی که به این حوزه علاقه‌مند هستند و تازه می‌خواهند به عرصه فیلمسازی ورود کنند یا آن‌هایی که مشغول ساخت فیلم هستند، باعث انگیزه و امید می‌شود، وگرنه چیز دیگری غیر از این ندارد.

چقدر به کسب جایزه امیدوار هستید و آیا فیلم‌تان در اسکار دیده خواهد شد؟ 

من  اصولا خیلی رویایی فکر نمی‌کنم. قطعا اگر من جزو ۱۰ فیلم کوتاه اسکار هم قرار بگیرم، خیلی اتفاق خوبی برای عرصه فیلم کوتاه و من و همه بچه‌های فیلم کوتاه است ولی فکر می‌کنم با همین اتفاقی که الان افتاده، جایزه‌ام را گرفته‌ام. قطعا دوست دارم اتفاقات بهتری بیفتد اما در همین مرحله هم اتفاق مهمی است و خوشحالم.

یعنی سقف آرزوهایتان کوتاه است؟ 

سقف آرزوهایم کوتاه نیست، چون معمولا وقتی می‌خواهم یک پروژه‌ای را شروع کنم، خیلی با وسواس شروع می‌کنم و شاید مثلا بین هر فیلم کوتاهی که ساختم تا فیلم بعدی دو تا سه سال طول کشیده است. با یک وسواس خیلی شدیدی سراغ یک کار می‌روم و زمانی که دارم فکر می‌کنم و فیلمنامه‌ام را می‌نویسم و وارد محله تولید می‌شوم، قطعا به جشنواره‌های الف دنیا مثل کن، برلین و اسکار فکر می‌کنم، یعنی در ذهنم سقف آرزوهایم خیلی بالاست ولی الان درباره اینکه توقع داشته باشم که فیلم برود و اسکار هم بگیرد، خیلی منطقی فکر می‌کنم چون این موضوع به خیلی موارد و مسائل بستگی دارد. اسکار جشن کوچکی نیست و اعضای آکادمی سلایق، تفکرات و نگاه‌های متفاوتی دارند، مثلا در دوره قبل به دلیل ماجرای آن پلیس آمریکایی که باعث مرگ یک مرد سیاهپوست شد، در اسکار شاهد این بودیم که چند فیلمی که به این موضوع پرداخته بود، مورد توجه قرار گرفتند و نامزد دریافت جایزه شدند. قطعا باید این نگاه مضمون‌زده جشنواره‌ها و به‌خصوص جشن‌های آکادمی را هم درنظر گرفت.

 

«سفیدپوش» دومین فیلم شماست که به اسکار راه پیدا می‌کند؛ آیا این بدان معناست که دیدگاهتان به دیدگاهی که آن‌ها برای انتخاب فیلم‌ها دارند، نزدیک است؟ مثلا جشنواره برلین جشنواره‌ای است که یک نگاه سیاست‌زده دارد، اسکار تا حدی به مسائلی همچون تبعیض نژادی و حقوق زنان اهمیت می‌دهد. آیا شما فیلم‌هایتان را بر اساس این دیدگاه‌ها می‌سازید؟ 

فکر می‌کنم دیدگاه من هیچ قرابتی با این دیدگاه‌ها ندارد. اگر فیلم «سفیدپوش» یا «کودکان ابری» را ببینید سندی است بر این مدعا. هستند دوستانی که در زمان نوشتن فیلمنامه این دیدگاه‌ها در پس ذهنشان وجود دارد که برای فلان جشنواره بنویسند و بسازند و در پروسه نگارش مثلا به کن فکر می‌کنند یا به مدت زمان فیلم فکر می‌کنند، زیرا این نکته را در پس ذهنشان دارند که جشنواره کن فیلم کوتاه بیش از ۱۵ دقیقیه را نمی‌پذیرد. به نظرم این طرز تفکر خیلی اشتباه است، من همیشه در پروسه نوشتن خودم را رها کرده‌ام و سعی کردم خودم باشم و وقتی که خودم هستم قطعا به خودم، به درون و کودک درونم، به آن فضای کودکانه‌ای که به صورت ناخودآگاه در فیلم‌هایم ایجاد می‌شود، بیشتر توجه کرده‌ام. همیشه به خودم می‌گویم که اگر واقعا فیلمم فیلم خوبی باشد، می‌رود و دیده می‌شود، نیازی نیست که من حتما بر اساس تفکر یک جشنواره فیلم بسازم.

هم فیلم «کودکان ابری» و هم فیلم «سفیدپوش» فضای خیلی ساده و کودکانه‌ای دارد و خیلی سلیقه‌ای است. مثلا بسیار شنیدم که در چند جشنواره داخلی یکی دو منتقد در رابطه با «سفیدپوش» گفته بودند که دیگر دوره این فیلم‌ها با لحن اینچنینی و با فضای روستایی گذشته است، اما این باعث نمی‌شود که فیلم بعدی‌ام را بر اساس نگاه این دوستان تغییر دهم و در فضای مدرن کار کنم. من بیشتر برای دل خودم فیلم می‌سازم.

آیا برایتان اهمیت ندارد که باز هم جایزه‌ای دریافت کنید و به جشنواره‌های مهم‌تر و بزرگ‌تر فکر کنید؟ 

درباره نظر منتقدین من یک اخلاقی دارم که وقتی فیلمنامه‌ای می‌نویسم و نظر دوستان منتقد را جویا می‌شوم، از آن‌ها می‌خواهم که خیلی رک و راحت و بی‌پرده مرا نقد کنند، چون معتقدم نقد خوب است که موجب یاد گرفتن می‌شود و می‌توان برای کارهای بعدی از این نقدها استفاده کرد. این موردی که گفتم، درباره یکی دو نفر است که با نظرشان خیلی مخالفم. آن‌ها هم در رابطه با این فیلم و هم درباره فیلم «کودکان ابری» معتقدند که این گونه فیلم‌ها کهنه شده‌اند. من هیچ وقت اطلاق این مفهوم کهنگی درباره یک اثر و برچسب زدن و ارزش‌گذاری اینچنینی را متوجه نشدم. من با این نگاه که می‌گویند دوره فیلم‌های مشابه آثار کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در دهه ۶۰ و ۷۰ دیگر تمام شده و الان سینما به سمت و سوی دیگری می‌رود، مخالفم.

فیلم‌های بلند اگر به جشنواره‌ها هم راه پیدا نکنند، بالاخره اکران می‌شوند و سازندگان فیلم‌های بلند به هر حال یک دستمزدی دریافت می‌کنند و شاید یک سال از زندگی‌شان هم با آن دستمزد می‌گذرد، اما تنها جایی که فیلم کوتاه دیده می‌شود در جشنواره‌هاست، گرچه هنر و تجربه هم یک فضایی را ایجاد کرده و فیلم‌های کوتاه اکران می‌شوند ولی در اصل فستیوال‌هاست که به کمک فیلم‌های کوتاه می‌آید و فیلمسازان این عرصه گاهی جایزه‌ای هم دریافت می‌کنند و بخشی از هزینه‌های ساخت فیلم جبران می‌شود.

همیشه تلاشم بر این بوده که خودم را در حین نوشتن بسته‌بندی و پکیج‌بندی نکنم، یعنی اصلا به این فکر نکنم که اگر مدت زمان فیلمم ۱۷ دقیقه شود، جشنوراه کن آن را نمی‌پذیرد. به عنوان مثال برای فیلم کوتاه بعدی‌ام فیلمنامه‌ای نوشته‌ام که مدت زمان آن حوالی ۱۸ تا ۱۹ دقیقه است. یکی دو نفر از دوستانم که آن را خوانده‌اند معتقدند که فضای این فیلمنامه با جشنواره کن مطابقت دارد و به همین دلیل پیشنهاد می‌دهند که زمانش را به ۱۵ دقیقه برسانم، ولی من هرگز چنین کاری نخواهم کرد. خیلی دوست دارم فیلمم به جشنواره کن برود، قطعا جشنواره‌های معتبر، جایزه و فضای بین‌المللی خیلی خوب است، ولی فکر می‌کنم وقتی که ما بر اساس نگاه یک جشنواره، سمت و سو گیرانه فیلم یا فیلمنامه را نابود کنیم، درون‌مایه فیلم ضربه می‌خورد.

 

به طور متوسط روزانه چهار فیلم کوتاه ساخته می‌شود. همچنین بسیار رایج شده که این فیلم‌های کوتاه را به جشنواره‌های خارجی متعدد می‌فرستند. به عنوان کسی که در جشنواره‌های دنیا حضور داشته و جایزه برده است، حضور در این جشنواره‌ها چقدر مهم است؟ 

بیش از ۵هزار جشنواره در کل دنیا وجود دارد، اما به جد می‌توانم بگویم که از این تعداد، کل جشنواره‌هایی که پیشینه‌ای دارند و دارای یک استانداردی هستند، بیشتر از ۴۰۰ یا ۵۰۰ جشنواره نیست. مابقی جشنواره‌هایی هستند که چندان معتبر نیستند. به هر حال هر فیلمی که ارسال شود، ممکن است انتخاب شود و شاید جوایزی هم بگیرد، اما یک مشکلی که وجود دارد این است که فعلا در ایران هیچ کسی و هیچ جایی وجود ندارد که آثار و جشنواره‌ها را ارزش‌گذاری کند که مشخص کند وقتی یک نفر با یک فیلم به جشنواره‌ای رفته و اخبارش را منتشر می‌کند، آیا آن جشنواره معتبر است یا خیر. این موضوع متاسفانه یک اتفاق خیلی بدی را رقم می‌زند و موجب می‌شود که خیلی از بچه‌های فیلم کوتاه که به تازگی در حال ورود به این عرصه هستند، با دریافت جایزه از این جشنواره‌های نامعتبر، دچار توهم می‌شوند. درواقع آن‌ها نسبت به آن جشنواره‌ها شناختی ندارند. از طرفی تعداد زیادی پلتفرم برای پخش بین‌المللی آثار وجود دارد و حضور در جشنواره‌های خارجی خیلی راحت شده است و خیلی راحت فیلم‌ها در پلتفرم فیلم فری‌وی آپلود می‌شود و خود فیلم فری‌وی هر روز ایمیل می‌دهد که فیلمت را به این جشنواره‌ها بفرست. متاسفانه خیلی از دوستان جشنواره‌های غیرمعتبر را نمی‌شناسند و این در آینده فیلمسازی‌شان تاثیر منفی می‌گذارد.

اگر میزان تولید فیلم کوتاه را سه فیلم در روز در نظر بگیریم، یعنی حدود هزار فیلم کوتاه در سال ساخته می‌شود! آیا این عدد حقیقت دارد؟ 

من دو سال پیش عضو هیات انتخاب جشنواره فیلم کوتاه تهران بودم، تعداد آثار رسیده به دبیرخانه جشنواره بسیار زیاد بود اما این آمار نشان‌دهنده تعداد واقعی فیلم کوتاهی که در سال ساخته می‌شود، نیست، زیرا وقتی جشنواره‌ای مثل جشنواره فیلم کوتاه تهران ورودی ندارد، خیلی از بچه‌ها اولین فیلمشان را که برای تمرین کلاسی ساخته‌اند، به این امید که شاید انتخاب شود، ثبت نام می‌کنند. بیشتر فیلم‌های تولیدی در طول سال از این جنس است. در مجموع شاید چیزی حدود یک پنجم آماری که وجود دارد، فیلم کوتاه واقعی در طول یک سال ساخته می‌شود.

با این وصف امیدوارم همینطور که تعداد فیلمسازان فیلم کوتاه در حال افزایش است، در مقابلش منتقدین نگاه جدی‌تری به این مدیوم داشته باشند و همچنین یک جایی تاسیس شود که هر خبری از تولید فیلم یا حضور فیلم‌ها در جشنواره‌ها که در رسانه‌ها منتشر می‌شود رصد کنند و جعلی بودن یا واقعی و حقیقی بودن و میزان ارزش آن جشنواره را بررسی و راستی‌آزمایی کنند که اصلا در واقعیت چنین چیزی هست یا نیست.

نظرتان درباره ورود برخی از سلبریتی‌ها به عرصه فیلم کوتاه چیست؟ 

من مخالفم، ولی شاید خودم هم در جایی بنا به شرایط مجبور شوم این کار را انجام دهم اما مساله اساسی این است که این موضوع قدری ضربه‌زننده است، از این جهت که به خودی خود در حال حاضر تولید فیلم کوتاه پر هزینه شده است، حال اگر مثل آثار سینمایی تمام آدم‌ها دستمزد بگیرند و از تجهیزات مدرن و به روز استفاده شود، یک سلبریتی هم وارد کار شود ولو اینکه دستمزد اندکی بگیرد و این کار رایج شود، که اتفاقا الان چند سال است خیلی زیاد شاهدش هستیم، پروژه را قدری سنگین می‌کند. به عنوان مثال اگر در یک فیلم کوتاه بازیگر سلبریتی داشته باشیم، حتی هزینه رفت و آمد افراد هم افزایش پیدا می‌کند، در حالی که اگر بازیگر غیرسلبریتی باشد می‌توان برای سرویس رفت و آمد او یک ماشین پراید و همراه با چهار نفر دیگر در نظر گرفت، اما بازیگر سلبریتی شرایطش حتی از لحاظ هزینه غذا و سرویس و… متفاوت و زیاد است. البته ناگفته نماند که خیلی از سلبریتی‌ها می‌آیند برای اینکه به فیلم کمک کنند و حتی دستمزد هم نمی‌گیرند، اما من شخصا تا جایی که در توانم باشد این کار را انجام نمی‌دهم، مگر اینکه یک جایی یک نقشی داشته باشم که بدانم هیچکس نمی‌تواند این نقش را بازی کند و فقط فلان بازیگر توانایی ایفای آن نقش را دارد که سلبریتی است، در غیر این صورت معمولا در کارهایم از نابازیگر یا بچه‌های تئاتر استفاده می‌کنم.

 

برای جشنواره‌های داخلی‌ و خارجی چه اندازه این نگاه که فیلمسازها به سمت استفاده از تجهیزات سطح بالا و حرفه‌ای بروند، اهمیت دارد؟ 

درست است متاسفانه الان فیلم‌ها باید با تجهیزات خوبی ساخته شوند، زیرا قبلا صحبت بر سر این بود که خدا کند شما قصه خوبی داشته باشید و بتوانید خوب بازی بگیرید و کارگردانی بلد باشید و با یک دوریبن هندی‌کم یا موبایل می‌توانید فیلم بسازید اما الان متاسفانه چندین سال است که در جشنواره‌های الف دنیا، یا حتی جشنوارهای سطح ب خوب دنیا، وقتی که یک فیلم انتخاب می‌شود یک سری متریال از فیلم می‌خواهند که قطعا یک دوربین معمولی و تجهیزات ارزان آن مشخصات فنی را ندارد. به عنوان مثال اگر فیلم «سفیدپوش» با یک دوربین معمولی و با یک ضبط صدای معمولی ساخته شده بود، الان ما نمی‌توانستیم این فیلم را برای اسکار بفرستیم زیرا از طرف آکادمی اسکار برای ما یک فرم سه صفحه‌ای فرستاده‌اند و به ما گفته‌اند باید دی‌سی‌پی بفرستید و حتی نسخه دی‌سی‌پی که الان از فیلم داریم برای آن‌ها قابل قبول نیست و باید دارای مشخصاتی باید که آن‌ها می‌خواهند. مثلا برای صدا حتما صدای پنج به یک یا هفت به یک می‌خواهند. لازمه داشتن این صدا هم حضور یک صدابردار خوب سر صحنه است تا صدا را چند کاناله ضبط کند و بتوانند در صداگذاری آن صدای دالبی یا هفت به یک را به ما بدهند.

آیا فیلم «سفیدپوش» این شرایط را داشت؟ 

بله اما هزینه زیادی داشت و با اینکه انجمن سینمای جوانان سقف حمایت مالی را از این فیلم انجام داد، با توجه به تورم شدید مجبور شدم ماشینم را بفروشم و با اتفاقات مالی که در یکی دو جشنواره برای فیلم افتاده، شاید آن مقدار پولی که هزینه کردم، برگشته اما الان من با آن مبلغ یک پراید هم نمی‌توانم بخرم.

خوشبختانه «سفیدپوش» تمام مشخصات فنی لازم را داشت اما شما فکر کنید وقتی فیلمی در یک جشنواره مهم انتخاب می‌شود و آن جشنواره از فیلمساز آن مشخصات فنی را می‌خواهد، اگر نداشته باشد، فیلمش اصلا در جشنواره اکران نمی‌شود. البته اگر فیلم با یک دوربین ۵D مارک ۵ هم ساخته شود قطعا آن چیزی که آن جشنواره می‌خواهد را می‌توان ارائه داد و هزینه اجاره یک دوربین ۵D مارک ۴ یا ۵ الان نسبت به دوربین‌های الکسا و رد خیلی پایین‌تر است اما مشکلی که وجود دارد این است که فیلمبردارها پشت این دوربین‌ها نمی‌روند چون DSLR است و دوربینی است که برای عکاسی طراحی شده، کوچک است و ابهتی برایشان ندارد و از طرف دیگر این دوربین‌ها کارایی که آن فیلمبردار می‌خواهد را هم ندارد.

یعنی داریم از تجربی بودن عبور می‌کنیم و به حرفه‌ای بودن می‌رسیم؟

بله حتی فکر می‌کنم که گذر کردیم. یعنی الان وقتی سر پروژه‌های فیلم کوتاه می‌رویم می‌بینیم که واقعا برای این فیلم‌ها هزینه می‌شود، از تجهیزات سینمایی و از عوامل حرفه‌ای استفاده می‌شود. پیش از این فقط سلبریتی‌ها به فیلم کوتاه ورود پیدا کرده بودند اما الان عوامل سینما هم دارند در پشت صحنه فیلم‌های کوتاه کار می‌کنند. خیلی از افراد ممکن است فکر کنند که اسم و برند است که فیلم را می‌سازد در حالیکه اینطور نیست. درست است که کیفیت حرف اول را می‌زند اما قطعا یک سری آدم‌ها در عرصه فیلم کوتاه داریم که برند نیستند اما بسیار آدم‌های کاربلد و حرفه‌ای هستند.

آیا قصد دارید به سمت ساخت فیلم بلند بروید یا خیر؟ 

در یک سال اخیر یک فیلنامه بلند سینمایی نوشته‌ام که یک درام خانوادگی روانشناختی است و چند ماه است که منتظرم سرمایه فراهم شود تا این فیلم را بسازم. البته قبلا هم یک فیلم بلند با عنوان «دوباره زندگی» ساخته‌ام که گلاب آدینه و شمس لنگرودی بازیگرهای اصلی آن بودند، اما فرمت آن فیلم سینمایی نیست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *